یه ماه قبل وقت دندون پزشکی گرفتم، اول وقت ساعت چهار و نیم بعد از ظهر، تاکید کردم از شهرستان هستیم و باید یه ساعت بعدش برگردیم و منشی زودی گفت: هزینه ش میشه 800 تومن که گفتم مساله ای نیس. گفتم نمیشه یه نیم ساعتی زودتر باشه تا ما به ماشین برگشت برسیم که گفت نه، آقای دکتر چهار و نیم میان، اصلا ساعت کاری مطب همینه و اینا، که باز گفتم باشه. 

یه ساعت زودتر رسیدیم مطب، خسته و کوفته، دستام پر از وسایل. گفتم حیف کسی نیس مطب، مادرم گفت زنگو بزن شاید باشن. ناامیدانه در زدم و در نهایت تعجب در و باز کردن. رفتیم تو گفتم ما چهار و نیم نوبت اول وقت داشتیم میشه تا اون موقع بشینیم که باز یه حرف دیگه زد و گفت: وقت شما چهار و نیم نیس، پنجه! خیلی محترمانه گفتم چطور پنجه؟ من یه ماه پیش ساعت چهار و نیمی که شما گفتیو یادداشت کردم و ما باید برگردیم برا ساعت 6 بلیط داریمو اینا. متوجه شدم یه مریضی تو اتاق دکتره، گفتم ما نوبت اول بودیم چطور مریض رفته تو؟ با فیس و افاده گفت: مریض امروز از دکترای همین ساختمون هستن و دوست آقای دکترن و دکتر صرافا به خاطر ایشون مطب رو زودتر باز کردن!

من با زودتر رفتن مریض اصلا موردی نداشتم ولی این مریض نیم ساعت از وقت مارو میخورد و ساعت چهار و نیم ما میشد 5 خیلی با این قضیه مشکل داشتم که باز سعی کردم آروم باشم.

خلاصه کار به رادیولوژی دندون کشید و رفتیم عکس و در نهایت ساعت چهار و نیم تو مطب دکتر بودیم که باز دیدم همون مریض به جای ما تو اتاق دکتره! گفتم نمیشه ما الان بریم تو، نوبت ما همین الانه که شروع کرد به اراجیف بافتن و چرت و پرت گفتن انگاری که ما احمقیم. گفت هرجا دکتر برید نیم ساعت معطلی داره و اصلا نمیشه گفت دقیقا ساعت چند میرید تو! فقط می خواست ماست مالی کنه و عین چی داشت دروغ میگفت. من ولیعصر دو تا از بهترین دندون پزشکا میرم یکی برا جراحی و یکی برا ترمیم و زیبایی، بماند که چقدر آقا هستن و چقدر با ما شهرستانیا راه میان، سر ساعت مارو میفرستن تو اتاق دکتر.

بی نهایت سعی کردم احترام بذارم باز، گفتم نوبت ما راس ساعت چهار و نیم بود اگه الان امکانش برای شما نیس که به دندون مادرم رسیدگی کنید ما بریم یه روز دیگه مزاحم میشیم که بتونیم شب رو یه جایی بمونیم یا امکان برگشتن ما تو شب فراهم باشه. اینجا بود که گروگان گیری شروع شد. لبخند تصنعی جاش رو به اخم داد و خانم منشی به حالت تحکم گفت:

برید؟! کجا برید؟! گفتم بریم تریمنال و از اونجا شهرستان. با حالت عصبی گفت: آقای دکتر اصلا اجازه نمیدن شما برید! پرسیدم برای چی؟ گفت شما وقت گرفتید. گفتم بعله ما وقت گرفتیم و الان به جای اینکه ما توی اتاق دکتر باشیم یه مریض دیگه هست، ما میریم یه نوبت دیگه مزاحم میشیم.

ینی یه جوری قیافه ش درهم شد اون سرش ناپیدا. به زور عکس رادیولوژی رو پس داد و نمی خواست دفترچه بیمه مادرم رو پس بده! مادرم گفت میشه دفترچه بیمه من رو پس بدید لطفا؟ که منشی باز گفت: این مال شماس؟! گفتیم بعله و دفترچه رو باز کرد و توشو خوندو به زور و اکراه دفترچه رو پس داد!

ینی با یه وضی خلاص شدیم از دستشون. تو روز روشن عملا داشتن ما رو گروگان می گرفتن. معلوم بود زورش اومده قراره 800 تومن ناقابل بابت یه عصب کشی از دستشون بپره از طرفی نمیتونستن روی همکار دکتر رو تو ترمیم دندوناشون زمین بندازن، گفتن مریضا رو اورلپ کنیم حالیشون نیس که. احتمالا چون ما شهرستانی بودیم به زعم خودشون مارو احمق فرض کرده بودن و من به شخصه زیر بار همچین حرکتایی نمیرم. تازه اگه تنها بودم و مادرم پیشم نبود مطب رو روی سرشون خراب میکردم ولی خویشتن داری کردم و از یه طرف هم چون دکتر خودم معرف بود نخواستم با آبروی دکتر خودم بازی کنم. تو از یه طرف منو احمق فرض کن و تایم دکتر منو که از یه ماه قبل نوبت گرفتم بده به رفیقت، از طرف دیگه اجازه نده من از مطب برم بیرون؟! تو قبر پدرت خندیدی خب!

خلاصه که قراره فردا با دکتر خودم تماس بگیرم و آدرس یه دکتری که آدم باشه رو بپرسم ازش. کلی هم کردم تو یه پست دیگه میگم چیا م

 

 

 

  ساعت ,دکتر ,گفتم ,چهار ,مریض ,نوبت ,ساعت چهار ,دکتر خودم ,گروگان گیری ,دفترچه بیمه ,مزاحم میشیم ,دیگه مزاحم میشیم منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فروشگاه اینترنتی بدلیجات سناتور مد ویستا طرح اینجا همه چی هست تور لحظه آخری ღ۰‿●دنیای دخملونه من●‿۰ღ کودک سالم Fashion اُسطوره چت